شعری برای روح الله

روح الله عزیز، این بیت را برایم فرستاده بود:


منی که نام شراب از کتـــاب می شستم

زمـانـه کـاتـــب دکـّان مــــی فـروشــم کـرد


در پاسخش، دو سه بیتی سرودم که اینجا می آورم:


منی که مدرسه ی اهل هــوش می رفتم

خیال روی تو مجنون و کُند هوشـــــم کـرد؛


منی که بر سر منبـر دو صــد خروشم بــود

نصیــحت لـب لعلت چنـین خمـوشـم کــرد؛


منی که «جعفر سبحانی» ام طریقــت بود

فریب چشم تو بر مذهب «سروش»ـم کرد



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد